کساني که نمي توانند از درآمد کم خود پس انداز کنند، با درآمد زياد نيز قادر به پس انداز نخواهند بود.
" دکتر ماردن "
ليست کشورهايي که براي سفر به انها نيازي به ويزا نيست
آفريقا
بدون نياز به ويزا:
جمهوري دموکراتيک کنگو
سيشل
صدور ويزا در مرز:
کيپ ورد
کومور
جيبوتي
کنيا
ماداگاسکار
موزامبيک
تانزانيا
توگو
اوگاندا
آسيا
بدون نياز به ويزا:
کردستان عراق
مالديو
مالزي
عمان
سري لانکا
صدور ويزا در مرز:
ارمنستان
آذربايجان
بنگلادش
اندونزي
لائوس
ماکائو
نپال
تيمور شرقي
سوريه
اروپا
بدون نياز به ويزا:
گرجستان
کوزوو
ترکيه
آمريکا
بدون نياز به ويزا:
بوليوي
کاستاريکا
دومينيکا
اکوادور
گويان
هائيتي
نيکاراگوئه
ونزوئلا
اقيانوسيه
بدون نياز به ويزا:
جزاير کوک
نيووي
پالائو
ساموآ
تووالو
ايالات فدرال ميکرونزي
استاد سر کلاس گفت کسي خدا رو ديده؟ همه گفتند : . . . نه . . . !
استاد گفت کسي صداي خدا را شنيده ؟ همه گفتند : . . . نه . . . !
استاد گفت کسي خدا را لمس کرده؟ همه گفتند : . . . نه . . . !
استاد گفت پس خدا وجود ندارد
يکي از دانشجويان بلند شد و گفت :
کسي عقل استاد را ديده ؟ همه گفتند : . . نه .. !
دانشجو گفت کسي صداي عقل استاد را شنيده ؟ همه گفتند : ..نه.!
دانشجو گفت کسي عقل استاد را لمس کرده ؟ همه گفتند : . . نه . . !
دانشجو گفت پس استاد عقل نداره !!!
زن شیطان رو هم درس میده...
زن به شیطان گفت : آیا آن مرد خیاط را می بینی ؟ میتوانی بروی وسوسه اش کنی که همسرش را طلاق دهد ؟
شیطان گفت : آری و این کار بسیار آسان است
پس شیطان به سوی مرد خیاط رفت و به هر طریقی سعی می کرد او را وسوسه کند اما مرد خیاط همسرش را بسیار دوست داشت و اصلا به طلاق فکر هم نمی کرد
پس شیطان برگشت و به شکست خود در مقابل مرد خیاط اعتراف کرد
سپس زن گفت : اکنون آنچه اتفاق می افتد ببین و تماشا کن
زن به طرف مرد خیاط رفت و به او گفت :
چند متری از این پارچه ی زیبا میخواهم پسرم میخواهد آن را به معشوقه اش هدیه دهد پس خیاط پارچه را به زن داد. سپس آن زن رفت به خانه مرد خیاط و در زد و زن خیاط در را باز کرد وآن زن به او گفت : اگر ممکن است میخواهم وارد خانه تان شوم برای ادای نماز ، و زن خیاط گفت :بفرمایید،خوش آمدید
و آن زن پس از آنکه نمازش تمام شد آن پارچه را پشت در اتاق گذاشت بدون آنکه زن خیاط متوجه شود و سپس از خانه خارج شد و هنگامی که مرد خیاط به خانه برگشت آن پارچه را دید و فورا داستان آن زن و معشوقه ی پسرش را به یاد آورد و همسرش را همان موقع طلاق داد
سپس شیطان گفت : اکنون من به کید و مکر زنان اعتراف می کنم
و آن زن گفت :کمی صبر کن
نظرت چیست اگر مرد خیاط و همسرش را به همدیگر بازگردانم؟؟؟!!!
شیطان با تعجب گفت : چگونه ؟؟؟
آن زن روز بعدش رفت پیش خیاط و به او گفت
همان پارچه ی زیبایی را که دیروز از شما خریدم یکی دیگر میخواهم برای اینکه دیروز رفتم به خانه ی یک زنی محترم برای ادای نمازو آن پارچه را آنجا فراموش کردم و خجالت کشیدم دوباره بروم و پارچه را از او بگیرم و اینجا مرد خیاط رفت و از همسرش عذرخواهی کرد و او را برگرداند به خانه اش.
دردل یک دانشجوی مقطع دکترا که تازه داماد شده و در کتابخانه دانشگاه شارژر لپ تاپ و هدفونش را دزیده اند
بنی آدم اعضای یکدیگرند نباید سر پول بهم بپرند
تو دانی که درد آورست روزگار از این دزدی دیگر ندارم قرار
. . . برای مشاهده به ادامه ی مطلب بروید . . .
ابتدا یک ماشین حساب آماده کنید تا با هم پیش بریم.ماشین حساب موبایل هم میشه.
1.هفت رقم شماره ی تلفن خودتونو در نظربگیرید.
2.حالا سه رقم اول اونو وارد ماشین حساب کنید.یعنی اگر تلفن شما ۱۲۳۴۵۶۷ باشد ۱۲۳ تو ماشین حساب وارد کنید.
3.حالا این سه رقم را در ۸۰ ضرب کنید و حاصل رو با ۱ جمع کنید.
4.عدد به دست اومده رو در ۲۵۰ ضرب کنید.
5.حالا چهار رقم پایانی تلفن خود رو با عدد به دست اومده جمع کنید. یک بار دیگر چهار رقم پایانی شماره ی خودتون رو با اون جمع کنید.
6.عدد ۲۵۰ رو از حاصل به دست اومده کم کنید.
7.حالا حاصل رو تقسیم بر ۲ کنید.
حالا این شماره براتون آشنا نیست؟
دختركى به میز كار پدرش نزدیك مىشود و كنار آن مىایستد.
پدر كه به سختى گرم كار و زیر و رو كردن انبوهى كاغذ و نوشتن چیزهایى در تقویم خود بود، اصلا متوجه حضور دخترش نمىشود
تا اینكه دخترك مىگوید: «پدر، چه مىكنى؟»
و پدر پاسخ مىدهد: «چیزى نیست عزیزم! مشغول مرتب كردن برنامههاى كاریم هستم.
اینها نام افراد مهمى هستند كه باید در طول هفته با آنها ملاقات داشته باشم.»
دخترك پس از كمى مكث و تأمل مىپرسد: «پدر! آیا نام من هم در بین آنها هست؟»
موسی مندلسون پدر بزرگ آهنگساز شهیر آلمانی، انسانی زشت و عجیب الخلقه بود. قدّی بسیار کوتاه و قوزی بد شکل بر پشت داشت. موسی روزی در هامبورگ با تاجری آشنا شد که دختری بسیار زیبا و دوست داشتنی به نام فرمتژه داشت. موسی در کمال ناامیدی، عاشق آن دختر شد، ولی فرمتژه از ظاهر و هیکل از شکل افتاده او منزجر بود.
زمانی که قرار شد موسی به شهر خود بازگردد، آخرین شجاعتش را به کار گرفت تا به اتاق دختر برود و از آخرین فرصت برای گفتگو با او استفاده کند. دختر حقیقتاً از زیبایی به فرشته ها شباهت داشت، ولی ابداً به او نگاه نکرد و قلب موسی از اندوه به درد آمد. موسی پس از آن که تلاش فراوان کرد تا صحبت کند، با شرمساری پرسید :
- آیا می دانید که عقد ازدواج انسانها در آسمان بسته می شود؟
دختر در حالی که هنوز به کف اتاق نگاه می کرد گفت :
- بله، شما چه عقیده ای دارید؟
- من معتقدم که خداوند در لحظه تولد هر پسری مقرر می کند که او با کدام دختر ازدواج کند. هنگامی که من به دنیا آمدم، عروس آینده ام را به من نشان دادند و خداوند به من گفت: «همسر تو گوژپشت خواهد بود»
درست همان جا و همان موقع من از ته دل فریاد برآوردم و گفتم:
«اوه خداوندا! گوژپشت بودن برای یک زن فاجعه است. لطفاً آن قوز را به من بده و هر چی زیبایی است به او عطا کن»
فرمتژه سرش را بلند کرد و خیره به او نگریست و از تصور چنین واقعه ای بر خود لرزید.
او سال های سال همسر فداکار موسی مندلسون بود.
نتیجه اخلاقی:
راسته که میگن دخترا از گوش خام می شن و پسرا از چشم
اززمان تولد تا مرگ تمام نقطه گذاریها دست ماست
پسره به باباش ميگه پنج هزار تومن بده.باباش ميگه چي , چهار هزار تومن؟ سه هزار تومن ميخواي واسه چي ؟ بچه هاي مردم روزي دو هزار تومن ميگيرن با همون هزار تومن کنار ميان , اونوقت تو از من پونصد تومن ميخواي؟ باباي من سيصد تومن به من نميداد که من بخوام دويست تومن بدم . بيا حالا اين صد تومن رو بگير ... پسره نگاه کرد ديد پنجاه تومنيه
پسر باید :
ته ریش داشته باشه، پرایدم داشته باشه
پوستش برنزه باشه، پرایدم داشته باشه
موهاشم کوتاه باشه، پرایدم داشته باشه
پیرهن مردوونه بپووشه، پرایدم داشته باشه
... بو ادکلنش همه جارو برداره،پرایدم داشته باشه
آستینشو تا آرنج بزنه بالا، پرایدم داشته باشه
ابروهاش رو بر نداره، پرایدم داشته باشه
دماغش عملی نباشه، پرایدم داشته باشه
قدش هم انقد بلندتر از دووس دخترش باشه
که وقتی دختره میخواد بووسش کنه
بره روو پراید پسره تا بتونه بووسش کنه
پسر باید پراید داشته باشه، پراید ... !!!
میفهمی ؟؟؟ پـــــــــــرایــــــد :| !!
پسره میگه من عاشقتم میخوام باهات ازدواج کنم.
دختر: خونه داری؟
نه...
دختر حرفشو قطع میکنه: بی ام و داری؟
نه...
چقدر حقوق میگیری؟
پسر: حقوق ندارم آخه...
دختر: برو گمشو چی فکر کردی به من پیشنهاد دادی؟ و میره
پسر با خودش می گه: من چندتا ویلا دارم خونه واسه چی؟ یه پورشه با یه بنز دارم بی ام و دوست ندارم.
چجوری حقوق بگیرم وقتی خودم مدیر شرکتم؟
و اینگونه بود که پسر رفت و دختر تـــــُـــرشید
ولنتاینم گذشت...
اونایی که همسر داشتن، همسرشونو بوسیدن...
اونایی که دوس دختر داشتن، دوس دخترشونو بوسیدن...
ولی اونایی که تنها بودن چی؟
.
.
.
اونا باید برن زمینو ببوسن و خدا رو شکر کنن بخاطر این نعمت که تنهان!!
استاد:چرا حضرت محمددر...
طلاب:اللهم صلی علی محمد و ال محمد
استاد:بله افرین،خوب داشتم میگفتم چرا حضرت محمد...
طلاب:اللهم صلی علی محمد وال محمد
استاد:بله،چرا حضرت محمد
طلاب: اللهم صلی علی محمد وال محمد
استاد:لا اله الا الله،چرا ان حضرت...
طلاب: کدام حضرت؟
استاد:حضرت محمد
طلاب:اللهم صل علی محمد وال محمد!!!!!!!!!
ساعت عجیب تولد ۳ دختر لوری دیرسلی تعجب پزشکان را برانگیخته است. هر سه فرزند این زن دقیقا در ساعت ۷:۴۳ دقیقه متولد شدهاند.
به اعتقاد کارشناسان این اتفاق بسیار نادر است و از هر یک میلیون مورد در سراسر جهان، فقط یکی ممکن است به این حالت شبیه باشد. بزرگترین فرزند لوری به نام الا در تاریخ ۱۰ اکتبر سال ۲۰۰۵ و دقیقا در ساعت ۷:۴۳ دقیقه متولد شد. فرزند دوم او نیز که اوی نام دارد، باز هم درست در همین ساعت در سال ۲۰۰۷ به دنیا آمد. سرانجام آخرین کودک او هم به نام هریسون امسال در همین ساعت پا به این دنیا گذاشت. نکته جالب این است که پرستاران بیمارستان میدانستند ۲فرزند قبلی این زن درست در یک ساعت خاص متولد شده بودند. به همین دلیل بیصبرانه منتظر بودند تا زمان تولد آخرین فرزند را ببینند. اما در نهایت شگفتی سومین کودک هم درست سر وقت در شهر منچستر انگلستان به دنیا آمد.
بهترین لحظات زندگی از نگاه چارلی چاپلین!
To fall in love
عاشق شدن
To laugh until it hurts your stomach
آنقدر بخندی که دلت درد بگیره
To find mails by the thousands when you return from a vacation.
بعد از اینکه از مسافرت برگشتی ببینی هزار تا نامه داری
To go for a vacation to some pretty place.
برای مسافرت به . .. .
۲۱ سال بیشتر نداشت که از سر شور جوانی مثل داستان ها عاشق دختر همسایه شد.
در آن روزها هیچ آرزویی جز ازدواج در سر نداشت.شب ها با شور لباس دامادی به خواب می رفت و با همان رویا هم از خواب می پرید تا این که …
با اصرارهای پی در پی نتوانست پدر و مادر را متقاعد برای رفتن به خواستگاری کند تا اینکه فکر کرد دنیا به آخر رسیده و دیگر نمی تواند به زندگی ادامه دهد و شبی مشتی قرص با لیوانی آب را سر کشید و زمانی که چشم گشود در بیمارستان لقمان بود و فقط اسم پروانه ورد زبانش.
همین شد که پدر و مادر تصمیم به خواستگاری گرفتن اما خانواده دختر خام بودن و جوان بودن داماد را بهانه و ضمانت بیشتری طلب نمودند ، عروس که سکه های زیاد هم جوابگویش نبود ، این بار به جای مهریه قلب مادر شوهر را طلب کرد.
حالا پس از سه سال زندگی و دعواهای بسیار رضا و پروانه دیگر قادر به زندگی نیستند.
این ها تنها زوجی هم نیستند که مهریه عجیب و دور را از عقل را برای پایداری زندگی انتخاب کردند.
دفاتر ازدواج و طلاق روزانه شاهد خیلی از این اتفاقات و رویدادها هستند اینها از روز اول زندگی را بازی می پندارند و نمی دانند ز در زندگی یعنی زرنگی و باهوشی و ن یعنی نان آوری و مردانگی، د یعنی دانستن رمز و رازهای بهتر زیستن و گ به معنای گره هایی که با هم فکری هم باز شود و ی یاری رساندن به هم و طاقت در برابر سختی هاست.
کاش زوج های امروزی بجای اندیشیدین به تعداد سکه و زرهای طلا کمی هم این واژه ها را در نظر گرفته و مفهومش را درک می کردند.
آیا می دانید که می توانید از روی میوه انتخاب شده شخصیت آدم ها را بشناسید و بر اساس میوه های مورد نظر بگویید که شرایط روحی روانی اشخاص مختلف چگونه است؟ پس میوه دلخواه خود را انتخاب کنید و به رازهای شخصیتی خود و دوستانتان پی ببرید !
چنانچه انواع میوه ها به شما تعارف شود کدام میوه را انتخاب می کنید؟
پرتقال؛ سیب؛ آناناس؛ موز؛ نارگیل؛ انبه؛ گیلاس؛ انگور سیاه؛ هلو؛ یا گلابی ؟
پرتقال
اگر پرتقال میوه محبوب شما است. شما آدمی پر قدرت و بسیار صبورید و دوست دارید کارها را ...
گه ر له برسان و له به ر بی به رگی ئیمرو ره ق هه لیم |
نو كه ری بیگانه نا كه م تا له سه ر هه ردم ئه من |
من له زنجیر و ته ناف و دار و به ند باكم نی یه |
له ت له تم كه ن بمكوژن هیشتا ده لیم كوردم ئه من |
شمع داني به دم مرگ به پروانه چه گفت؟
گفت اي عاشق بيچاره فراموش شوي...
سوخت پروانه ولي خوب جوابش را داد
گفت طولي نكشد تو نيز خاموش شوي
مردانگی ات را با شکستن دل دختری که دیوانه ی توست ثابت نکن مردانگی ات را . ... با غرور بی اندازه ات به دختری که عاشق توست ثابت نکن مردانگی را زمانی . . . . .
کل دنیا هم هر روز بگویند :
دوستم دارند
فایده ندارد..
امـــــــا..
دوستت دارم های
" تـــــــــــــــــــو "
چه غوغایی میکند نمیدانی ...!
تــنـــــهــایـــی یـــعـنـــی اگــــه هــــزار بــــار هــــم از اول تــــا آخــــر لـیـــسـت شـــمـــاره هـــــای مــــــوبـــایـلــت رو نـگـــــاه کـنـــــی، نـتـــونـــی یـــک نـفــــــر رو پـیـــــدا کـنـــی کـــه بـــاهـــاش درد دل کـنـــــی...
مردی نزد طبيب رفت و از غم بزرگي که در دل داشت گفت.
طبيب به او گفت:
به ميدان شهر برو،
آنجا دلقکي هست،
آنقدر تو را ميخنداند تا غمت از يادت برود.
مرد با چشمي اشکبار،
لبخند تلخي زد و گفت:
من همان دلقکم
خدایا جای سوره ای بنام عشق در قرآنت خالیست , که اینگونه آغاز گردد :
وقسم به روزی که قلبت را میشکنند و جز خدا مرحمی نخواهی یافت.
قابل توجه دخترانی که می گویندقصدازدواج نداریم : ازدواج قصدنمی خوادبلکه خواستگارمیخواد ... که اونم باوجود این گرانی طلامحاله بیاد
دلتنگ که باشی ، آدم ِ دیگری می شوی
خشـــن تر ... عصبــــی تر ... کلافـــه تر و تلــــــــخ تر !!!
و جالبتر اینکه ، با اطراف هم کاری نداری
همه اش را نگه میداری و دقیقا سر کسی خالی میکنی
که دلتــنــگـــــش هستی ...!
4 ساله كه بودم فكر می كردم پدرم هر كاری رو می تونه انجام بده .
5 ساله كه بودم فكر می كردم پدرم خیلی چیزها رو می دونه .
6 ساله كه بودم فكر می كردم پدرم از همة پدرها باهوشتر.
8 ساله كه شدم ، گفتم پدرم همه چیز رو
دیترویت به دلیل جرایم خشن، بیکاری بالا، جمعیت رو به کاهش و بحران مالی، فقیرترین شهر در آمریکا شناخته شد.
بر اساس گزارش مجله
کسی که پول می گیرد تا دروغ بگوید دلال است
کسی که دروغ می گوید تا پول بگیرد گداست
کسی که پول می گیرد تا
ما به یکی گفتیم خدا به زمین گرم بِزَنتت ، نام برده الان روی شن های سواحل آنتالیا داره آفتاب میگیره .فک کنم سوتفاهم شده یا خدا :))))
آموزش سريع تفاهم در زندگي مشترك
.
.
.
... .
.
.
.
.
.
برای خانومها:
در سه حالت میتونی برای "دیگران" مهم باشی:
1.خوشگل باشی
2.پولدار یا مشهور باشی
3.بمیری
پدر:... غلط می کنی دختر! واسا بری خونه شوهر بعد هر غلطی دلت خواست بکن!!!!!!!!
.
..
.
.
شوهر: ... غلط می کنی زن! فک کردی اینجا خونه باباته هر غلطی دلت خواست بکنی؟!!!!!!
اغلب فکر می کنیم اینکه به یاد کسی هستیم منتی است بر گردن آن شخص
غافل از اینکه اگر به یاد کسی هستیم این هنر اوست نه ما
به یاد ماندنی بودن بسیار مهم تر از به یاد بودن است
به یادتم خوب ِ من
منتظر لحظه ای هستم که دستانت را بگیرم
در چشمانت خیره شوم
دوستت دارم را بر لبانم جاری کنم
منتظر لحظه ای هستم که در کنارت بنشینم
سر رو شانه هایت بگذارم….از عشق تو…..
از داشتن تو…اشک شوق بریزم
منتظر لحظه ی مقدس که تو را در اغوش بگیرم
بوسه ای از سر عشق به تو تقدیم کنم
وبا تمام وجود قلبم و عشقم را به تو هدیه کنم
اری من تورا دوست دارم
وعاشقانه تو را می ستایم
تمام ترانه هایم ترنم یاد توست و تمام نفسهایم خلاصه در نفسهای توست
ای زلال تر از باران و پاکتر از آیینه به وجود پر مهر تو می بالم
و تو را آنگونه که میخواهی دوست دارم
ای مهربان - پرنده خیالم با یاد تو به اوج آسمانها پر خواهد گشود
و زیبایی ات را به رخ فرشتگان خواهد کشید
تبسمی از تو مرا کافیست که از هیچ به همه چیز برسم